کد مطلب:315544 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

خطابه ی امام
كاروان امام به «بیضه» رسید. در آنجا امام با بیاناتی رسا، حر و سپاهیان او را مورد خطاب قرار داد، انگیزه های نهضت خود را بر شمرد و از آنان خواست به یاریش برخیزند. در اینجا قسمتهایی از این خطابه را نقل می كنیم:

«ای مردم! پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هركس سلطان ستمگری را ببیند كه حرام خدا را حلال كرده، پیمان خدا را شكسته، به مخالفت با سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برخاسته است و در میان بندگان خدا با گناه و حق كشی حكم می كند، اگر بر او نشورد و با سخنی یا عملی او را انكار نكند، این حق خداوند است كه او را به عاقبت شومی دچار كند و به جایگاه بایسته اش درآورد».



[ صفحه 166]



آگاه باشید! اینان اطاعت شیطان را برگرفته، اطاعت از رحمان را واگذشته، فساد را آشكار كرده، حدود خدا را معطل داشته، «فی ء» [1] را به خود اختصاص داده، حرام خدا را حلال كرده و حلال خدا را حرام كرده اند. و من به رهبری جامعه ی مسلمانان از این مفسدین كه دین جدم را تغییر داده اند، شایسته ترم. نامه هایتان رسید و فرستادگانتان آمدند، كه با من بیعت كرده اید و مرا تسلیم نمی كنید و تنهایم نمی گذارید. پس اگر پایبند بیعت خود باشید، به رشد و هدایت دست خواهید یافت. من حسین بن علی، فرزند فاطمه دخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم. جانم با جان شما و خاندانم با خاندان شماست و برای شما اسوه ای كامل هستم و اگر نپذیرید و پیمان شكنی كنید و بیعتم را فراموش كنید، به جانم سوگند! كار تازه ای از شما نیست؛ شما قبلا با پدرم، برادرم و پسر عمویم مسلم نیز همین كار را كرده اید.

فریب خورده كسی است كه فریب شما را بخورد. بهره ی خود را از دست دادید و راه خود را گم كرده اید. هركس پیمان شكنی كند به خود زیان زده است و بزودی خداوند ما را از شما بی نیاز خواهد كرد...».

پدر آزادگان در این سخنرانی شیوا، انگیزه های قیام مقدس خود را علیه حكومت یزید برمی شمارد. این قیام به دلایل شخصی و برای جلب منافع خاص صورت نگرفته است، بلكه پاسخی است به یك فریضه و تكلیف دینی؛ فریضه انكار حكومت جابرانه ای كه حرام خدا را حلال می كند، پیمان او را می شكند و با سنت پیامبر خدا مخالفت می كند. اگر كسی چنین حكومتی را شاهد باشد و بر او نشورد انباز و شریك ستمگریهایش خواهد بود.



[ صفحه 167]



امام (علیه السلام) عیوب امویان را افشاء نموده و آنان را اینگونه توصیف فرمود كه طاعت شیطان را برگزیده و طاعت رحمان را واگذاشته، «فی ء» را به خود اختصاص داده و حدود و احكام الهی را ترك گفته اند. امام شایسته ترین كس، برای تغییر اوضاع موجود و بازگرداندن زندگانی درخشان اسلامی به مجرای طبیعی آن، میان مسلمانان است.

امام روشن می كند اگر حكومت را بدست گیرد، مانند یكی از آنان خواهد بود و خانواده اش نیز با خانواده های آنان یكسان می گردد و هیچ امتیازی بر آنان نخواهد داشت.

امام با این خطابه، ابهامات را برطرف كرد و هدف خود را آشكار نمود. ای كاش! آنان چشم بصیرت داشتند!

و چون امام سخنان خود را به پایان رساند، حر، حضرت را مخاطب ساخته و گفت:

«خدا را به یادت می آورم (كه وضع خود را درك كنی)، من گواهی می دهم كه اگر بجنگی، كشته خواهی شد...».

امام پاسخ داد:

«آیا مرا از مرگ می ترسانی؟! و آیا روا می دارید كه مرا بكشید؟! نمی دانم به تو چه بگویم، ولی همان را كه برادر «اوس» به پسر عمویش گفت، به تو می گویم، هنگامی كه می خواست به یاری پیامبر اكرم برود، پسر عمویش به او گفت: كجا می روی؟! كشته می شوی!

آن مرد اوسی پاسخ داد:

پیش می روم كه مرگ بر رادمرد، ننگ نیست، اگر نیت نیكی داشته باشد و در



[ صفحه 168]



حالیكه مسلمان است جهاد كند و با تمام هستی خود با نیك مردان همدردی و جانبازی نماید و با ننگ مخالفت و از مجرمان جدا شود، پس اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر بمیرم نكوهش نمی شوم. این خواری تو را بس كه زنده باشی و به ذلت تن در دهی».

هنگامی كه حر این ابیات را شنید، از حضرت دور شد و دانست كه ایشان بر مرگ و جانبازی برای نجات مسلمانان از مصایب و ستمهای امویان، آماده و مصمم است.


[1] «في ء» ثروت و حقوقي كه به خاندان پيامبر اختصاص دارد.